اصطلاحات Idioms
اصطلاحات Idioms
اصطلاحات Idioms : اصطلاحات Idioms انگلیسی کاربردی با معنی و مثال – بخش چهارم
(1)
Kick a / the habit
ترک کردن عادت
مثال:
A: I know how hard it is to kick a habit but you must cut out smoking. You have breathing problems.
الف: من می دانم ترک عادت جقدر سخت است ولی تو باید سیگار را ترک کنی. مشکل تنفسی داری.
B: You’re right. I must kick the habit.
ب: حق با توست. من باید این عادت را ترک کنم.
********************************
(2)
On the contrary
بر عکس
مثال:
A: I’m trying as hard as I can but my English doesn’t improve. I think I’m wasting my time.
الف: دارم نهایت تلاشم را می کنم ولی زبانم پیشرفت نمی کند. به نظرم دارم وقتم را تلف می کنم.
B: you’re mistaken. You’re not wasting your time. On the contrary, you’re making a lot of progress.
ب: اشتباه می کنی. تو وقتت را تلف نمی کنی. برعکس، داری خیلی هم پیشرفت می کنی.
********************************
(3)
Contrary to (sth)
برخلافِ (چیزی) – برعکسِ (چیزی)
مثال:
A: your new friend seems to be selfish and unfriendly. How do you put up with her?
الف: به نظر می آید دوست جدیدت خودخواه و بد برخورد است. چطور تحملش می کنی؟
B: Contrary to what you think, she’s very kind at heart.
ب: برخلاف آنچه که فکر می کنی او قلباً خیلی مهربان است.
********************************
نکته: اصطلاح On the contrary به طور مستقل و به تنهایی به کار می رود در حالیکه Contrary to باید با یک اسم یا عبارت ترکیب شود.
********************************
(4)
On the tip of one’s tongue
نوک زبان کسی بودن، سر زبان کسی بودن
Definitions: If a word is on the tip of your tongue, you know you know the word, but you just can’t quite remember it at the moment.
مثال:
Her name is on the tip of my tongue.
اسمش نوک زبانم است.
********************************
(5)
Make up for something
چیزی را جبران کردن
مثال:
A: Have you lost my book?
الف: آیا کتابم را گم کرده ای؟
B: I’m afraid so. How can I make up for it?
ب: متاسفانه بله. چطور می توانم جبرانش کنم؟
********************************
(6)
Make it up to somebody
چیزی را برای کسی جبران کردن
مثال:
A: Come with me. I’ll give you a ride.
الف: با من بیا. تو را می رسانم.
B: Thanks a lot. I’ll make it up to you.
ب: خیلی ممنون. برایت جبران می کنم.
********************************
(7)
(It’s) no big deal
چیز مهمی نیست
مشکلی نیست
خیالی نیست
Definition: to not be a serious problem
مثال:
A: I‘m sorry. I bumped into your car.
الف: ببخشید. زدم به ماشینت.
B: It’s just a scratch. No big deal.
ب: فقط یک خراشه. چیز مهمی نیست.
********************************
(8)
Put somebody down
کوچک کردن کسی
تحقیر کردن کسی
A: why are you cross with me? What have I done?
الف: چرا از دست من عصبانی هستی؟ مگه من چکار کردم؟
B: Don’t you remember? You put me down in front of all my friends.
ب: یادت نمیاد؟ تو مرا جلو همه دوستانم تحقیر کردی.
********************************
(9)
Save something for a rainy day
Or
Keep something for a rainy day
Or
Put something aside for a rainy day
چیزی را برای روز مبادا (آینده) کنار گذاشتن
مثال:
A: Do you usually spend all your salary?
الف: آیا معمولا همه حقوقت را خرج می کنی؟
B: No. I always save a little money / keep a little money /put a little money aside for a rainy day.
ب: نه. من همیشه مقداری پول برای روز مبادا کنار میگذارم.
********************************
(10)
Have nerves of steel
اعصاب پولادین داشتن
مثال:
A: I can’t figure out how john can keep his cool in difficult situations.
الف: سر در نمیاورم جان چطور می تواند در موقعیت های دشوار خونسردیش را حفظ کند.
B: Yeah. He never loses his temper. He has nerves of steel.
ب: آره. هیچ وقت از کوره در نمی رود. اعصابش از فولاد است
********************************
(11)
Pick on somebody
ایراد گرفتن از کسی
اذیت کردن کسی
مثال:
A: You never do your job properly.
تو هیچوقت کارت را درست انجام نمیدهی.
B: Stop picking on me and mind your own business.
انقدر از من ایراد نگیر حواست به
کار خودت باشد.
********************************
(12)
Make sb sick
حال کسی را به هم زدن
(to disgust somebody)
مثال:
A: I promise to be nice if you get back with me.
قول میدهم اگر پیشم برگردی رفتار خوبی داشته باشم.
B: Stop it! I’ve had enough of you. You make me sick.
بس کن! به اندازه کافی از تو کشیده ام. تو حالم را به هم میزنی.
*********************************
(13)
To crack up
بریدن – از پا در آمدن (در اثر فشار جسمی یا روحی)
مثال:
A: I’m short of money so I’m working twelve hours a day.
الف: پول کم دارم بنابراین روزی ۱۲ ساعت کار میکنم.
B: Twelve hours a day! If you keep working like this, you’re going to crack up.
ب: روزی ۱۲ ساعت! اگر همین طور به کار کردن ادامه بدهی از پا در میای
*********************************
(14)
Cheat on somebody
خیانت کردن به همسر
مثال:
A: Why does Alice want a divorce?
الف: چرا آلیس طلاق می خواهد؟
B: She believes her husband is cheating on her.
ب: معتقد است که شوهرش دارد به او خیانت می کند.
نکته: Cheat somebody به معنای کلاه سر کسی گذاشتن و گول زدن است. ولی Cheat on somebody به معنی خیانت کردن به همسر است. برای مثال:
I trusted him but he cheated me.
من به او اعتماد کردم ولی سرم کلاه گذاشت.
*********************************
(15)
Take it or leave it
می خوای بخواه نمی خوای نخواه
همینه که هست
مثال:
A: Don’t you have a better position for me? I don’t want to work as a computer operator.
الف: پست بهتری برای من ندارید؟ من نمی خواهم به عنوان اپراتور کامپیوتر کار کنم.
B: This is the only vacancy that we have at the moment. Take it or leave it.
ب: این تنها پست خالی است که در حال حاضر داریم. همینه که هست.
+++++++++++++++++++++++++++++
فایل صوتی تلفظ این اصطلاحات Idioms را می توانید در کانال تلگرام ما به آدرس زیر دریافت کنید:
https://telegram.me/IELTSTOEFLENGLISH
++++++++++++++++++++++++++++
برای مشاهده قسمت های دیگر اصطلاحات بر روی لینک های زیر کلیک کنید: