اصطلاحات انگلیسی با معنی
اصطلاحات انگلیسی با معنی
اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال – بخش پنجم
************************
(1)
Lose trust in somebody
(از کسی) سلب اعتماد کردن – از دست دادن اعتماد
مثال:
A: Now that your boss trusts you, why don’t you cut down working?
الف: حالا که رئیست به تو اعتماد دارد، چرا کارت را کم نمیکنی؟
B: I’ve worked hard for five years to win his trust. I don’t want him to lose trust in me after so many years.
ب: پنج سال به سختی کار کردم تا اعتماد او را جلب کنم و حالا نمی خواهم بعد از این همه سال از من سلب اعتماد کند
***********************************
(2)
Give somebody the cold shoulder
تحویل نگرفتن کسی
روی خوش نشان ندادن به کسی
مثال:
A: Are you going to invite Jane to your graduation party?
الف: قصد داری جین را به مهمانی فارغ التحصیل شدنت دعوت کنی؟
B: No, I’m not. Whenever I invite her, she gives me the cold shoulder.
ب: نه، ندارم. هر بار که دعوتش می کنم، مرا تحویل نمی گیرد
***********************************
(3)
Be open to criticism
انتقاد پذیر بودن
مثال
A: Do you mind if I give my personal opinion about your teaching method?
الف: اشکالی ندارد که من نظر خودم را راجع به روش تدریس شما بگویم؟
B: No, I don’t. I’m always open to criticism, of course if it’s constructive.
ب: نه اشکالی ندارد. من همیشه انتقادپذیرم، البته به شرطی که انتقاد سازنده باشد.
***********************************
(4)
It makes no difference (to me)
or
It doesn’t make any difference (to me)
or
It’s of no difference (to me)
or
It’s all the same (to me)
(برای من) فرقی نمی کند
مثال۱:
A: Shall we go now or stay a little longer?
الف: الان برویم یا کمی بیشتر بمانیم؟
B: It makes no difference to me. Whenever you want to go is fine with me.
ب: برای من فرقی نمی کند. هر وقت که تو بخواهی بروی برای من خوب است.
مثال ۲:
A: Shall we take the exam tomorrow or shall we put it off till next week?
الف: به نظرت فردا امتحان بدهیم یا که امتحان را تا هفته آینده عقب بیاندازیم؟
B: Actually, it’s all the same to me whether we take the exam tomorrow or later.
ب: راستش برای من فرقی نمی کند که فردا امتحان بدهیم یا بعداً.
***********************************
(5)
Your wish is my command
امر امر شماست. هرچه شما بفرمائید
(اغلب به شوخی و در موقعیت های دوستانه استفاده می شود)
مثال:
A: Behrouz, will you teach my class for me tomorrow? Something important has come up and I have to take tomorrow of.
الف: بهروز، فردا به جای من کلاسم را درس می دهی؟ کار مهمی پیش آمده و مجبورم فردا را مرخصی بگیرم.
B: OK. Your wish is my command.
ب: باشه. امر امر شماست.
***********************************
(6)
Hold someone responsible for something
کسی را مسئول چیزی دانستن
معادل های دیگر:
Hold someone accountable for something
or
To blame something on someone
or
To say that something is someone’s fault
or
To consider someone responsible for something
مثال:
A: What’s the matter?
الف: چه شده؟
B: I’m mad at the boss. Whatever goes wrong here, he holds me responsible for it.
ب: از دست رئیس خیلی عصبانی ام. هر اشکالی که اینجا پیش بیاید مرا مسئول آن می داند.
***********************************
(7)
Do (sb) a favor
(به کسی) لطف کردن
مثال:
A: will you do me a favor?
الف: یه لطفی به من می کنی؟
V: Sure. What is it?
ب: البته. چی هست؟
A: Will you give me a ride home?
الف: من را تا خانه می رسانی؟
***********************************
(8)
Return sb’s favor
لطف کسی را جبران کردن
مثال:
A: When you do somebody a favor, do you expect them to return your favor?
الف: وقتی به کسی لطفی می کنی، آیا انتظار داری لطف تو را جبران کند؟
B: Not really. I believe friends must help each other without expectation.
ب: راستش نه. من معتقدم دوستان باید بدون توقع به همدیگر کمک کنند.
***********************************
(9)
To hurt / offend sb
کسی را رنجاندن یا دلخور کردن
مثال:
A: You joked about my hair in front of all my friend. You really hurt me.
الف: تو جلوی دوستانم موهایم را مسخره کردی. واقعا مرا رنجاندی.
B: I’m sorry. I didn’t mean to offend you. I was only joking.
ب: متاسفم. نمی خواستم تو را برنجانم. فقط داشتم شوخی می کردم.
***********************************
(10)
Be hurt / offended
رنجیدن – برخوردن
مثال:
A: I was really hurt when you shouted at me.
الف: وقتی سر من داد زدی واقعا به من برخورد.
B: Well, tit for tat. Do you remember the other day when you made fun of me in front of everybody? I was offended too.
ب: خب، این به اون در. یادت میاد چند روز پیش جلوی همه مرا مسخره کردی؟ من هم رنجیدم.
***********************************
(11)
Out of a sense of duty
به خاطر انجام وظیفه
مثال:
A: Do you enjoy correcting your students’ compositions?
از تصحیح انشاءهای شاگردانت لذت میبری؟
B: It’s not something I enjoy. I do it merely out of a sense of duty.
چیزی نیست که از آن لذت ببرم. این کار را صرفا بخاطر انجام وظیفه انجام می دهم.
***********************************
(12)
Hold one’s tongue
جلوی زبان خود را گرفتن
مثال:
A: Jane was rude to you. Why didn’t you say anything?
الف: جین با تو غیرمودبانه صحبت کرد (در مقابلت گستاخ بود) چرا چیزی نگفتی؟
B: I felt like scolding her for a moment but I held my tongue. You know, she’s still young and touchy.
ب: یک لحظه دلم میخواست سرزنشش کنم اما جلوی زبانم را گرفتم. می دانی او هنوز جوان و زودرنج است.
*********************************
(13)
Make a big deal about something
بزرگ کردن یک مسئله کوچک و بی اهمیت
(To exaggerate the seriousness of something)
مثال:
A: I think she insulted all of us.
الف: فکر میکنم او به همه ما توهین کرد.
B: Come on! It was nothing important. Don’t make a big deal about it.
ب: دست بردار. چیز مهمی نبود. بیخودی بزرگش نکن.
+++++++++++++++++++++++++++++
اصطلاحات انگلیسی با معنی
فایل صوتی تلفظ اصطلاحات انگلیسی با معنی را می توانید در کانال تلگرام ما به آدرس زیر دریافت کنید:
https://telegram.me/IELTSTOEFLENGLISH
++++++++++++++++++++++++++++
برای مشاهده قسمت های دیگر اصطلاحات بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
8 دیدگاه دربارهٔ «اصطلاحات با معنی و مثال – بخش پنجم»
بسیار عالی اصطلاح واقعا خوب بود بسیار سپاسگزارم
خواهش میکنم دوست گرامی. خوشحالیم که براتون مفید بوده
می تونم بزارمشون تو کانالم
بله مشکلی نیست دوست گرامی
سلام ممنون از شما اصطلاح های شما عالی هستن اگه اشکالی نداره من توی کانال تگرامم گذاشتم اگه مشکلی دارید بگید پاک می کنم .
کانال: t.me/english_GI
خواهش میکنم. مشکلی نداره دوست گرامی
That’s great
بازتاب: اصطلاحات انگلیسی همراه با معنی و مثال English Idioms اصطلاح