English idioms اصطلاحات انگلیسی
English idioms اصطلاحات انگلیسی
English idioms اصطلاحات انگلیسی
English idioms اصطلاحات انگلیسی – با معنی و مثال:
(1)
Show consideration for someone
رعایت حال کسی را کردن.
(a kind way of behaving that shows you care about other people’s feelings and needs)
مثال:
You should show consideration for elderly people
شما باید رعایت حال افراد سالمند را بکنید.
**************************************
(2)
Feel at home
احساس راحتی و آرامش کردن
راحت و خودمانی بودن
(To feel comfortable and relaxed)
مثال:
A: Are you having a good time?
الف: به تو خوش میگذرد؟
B: Yes, I am. I always feel at home in your house.
ب: بله. من همیشه در خانه تو احساس راحتی می کنم.
مثال:
A: Hi, Alice. Can I have a word with you?
ب: سلام آلیس. می توانم چند کلمه با تو صحبت کنم؟
B: Hi. Come in. Sit down and make yourself at home.
ب: سلام. بیا تو. بنشین و راحت باش.
**************************************
(3)
Have (a lot / not much / nothing) in common with somebody
داشتن وجه اشتراک زیاد / نداشتن وجه اشتراک زیاد / نداشتن هیچگونه وجه اشتراک با کسی
مثال:
A: What’s your husband like?
الف: شوهرت چه جور آدمی است؟
B: He’s a nice guy. We have a lot in common.
ب: آدم خوبی است. وجه اشتراک زیادی با هم داریم.
مثال:
A: I don’t have much in common with my wife. What about you?
الف: من با زنم وجه اشتراک زیادی ندارم. تو چطور؟
B: You’re lucky. My wife and I have nothing in common with each other.
ب: خوش بحالت. من و زنم هیچ وجه اشتراکی با هم نداریم.
**************************************
(4)
Get it و Catch (on)
گرفتن و فهمیدن مطلب یا حرف کسی
مثال:
A: Did I make myself clear?
الف: حرف هایم روشن بود؟
B: I’m sorry I didn’t get it.
ب: متاسفم من نفهمیدم
مثال:
A: Did you catch what I said?
الف: گرفتی چی میگم؟
B: I’m sorry I didn’t catch on.
ب: متاسفانه حرفت را نفهمیدم
**************************************
(5)
Stay up (late)
تا دیر وقت بیدار ماندن
شب زنده داری کردن
مثال:
A: You look so sleepy. Didn’t you get enough sleep last night?
الف: خیلی خواب آلود هستی. دیشب به اندازه کافی نخوابیدی؟
B: No, I didn’t. I stayed up to watch my favorite movie on TV.
ب: نه، نخوابیدم. تا دیر وقت بیدار ماندم تا فیلم مورد علاقه ام را در تلویزیون ببینم.
**************************************
(6)
Lose heart
دلسرد شدن
مثال:
A: I didn’t do well in my mid-term test. I got a low mark. I’m disappointed with myself.
الف: امتحان میان ترم را خوب ندادم. نمره ام کم شد. از خودم ناامید شدم.
B: Come on! You shouldn’t lose heart so easily. If you put in more time for your English, I’m sure you’ll do well.
ب: دست بردار! تو نباید به این آسونی دلسرد بشی. مطمئنم اگر وقت بیشتری برای زبان انگلیسیت بگذاری، موفق خواهی شد.
**************************************
(7)
Reach / come to an agreement
به توافق رسیدن
مثال:
A: Did you reach an agreement with the boss about your pay raise?
الف: با رئیس راجع به اضافه حقوق به توافق رسیدی؟
B: Yes. We negotiated for half an hour and finally came to an agreement.
ب: بله. نیم ساعت مذاکره کردیم و سرانجام به توافق رسیدیم.
**************************************
(8)
Be opposed to
مخالف بودن
مثال:
A: Are you going to marry Arash at last?
الف: بالاخره با آرش ازدواج میکنی؟
B: I’m confused. I personally think he’s the right man for me but my parents are opposed to our marriage.
ب: گیج شده ام. من شخصا فکر می کنم که او برای من زوج مناسبی است اما پدر و مادرم با ازدواج ما مخالفند.
**************************************
(9)
Money is the root of all evil.
پول منشاء همه پلیدی هاست
مثال:
A: Mike has been accused of taking a big bribe. He’s in jail now waiting for his trial.
الف: مایک متهم به گرفتن رشوه کلانی شده است. او در زندان منتظر محاکمه است.
B: He ruined his life. Money is the root of all evil.
ب: زندگیش را نابود کرد. پول منشاء همه پلیدی هاست.
**************************************
(10)
Take advantage of
استفاده کردن – بهره بردن – سوء استفاده کردن
(این اصطلاح در مورد اشیاء به معنای استفاده کردن و بهره بردن و در مورد اشخاص به معنی سوء استفاده کردن است)
مثال:
A: My boss is making me work late 3 days a week without extra pay.
الف: رئیسم وادارم می کند سه روز در هفته بدون دستمزد اضافی اضافه کاری کنم
B: Really? You should talk to him about it. He’s taking advantage of you.
ب: واقعا؟ باید با او صحبت کنی. دارد از تو سوءاستفاده می کند
مثال:
A: How was your literature course?
الف: دوره ادبیاتت چطور بود؟
B: It was great. Our teacher was really knowledgeable. I took a lot of advantage of his classes.
ب: عالی بود. استادمان واقعا باسواد بود. خیلی از کلاس هایش استفاده کردم
**************************************
(11)
Be pressed for time
وقت کافی نداشتن – عجله داشتن
مثال:
A: Can I take a few minutes of your time? A problem has come up and I need your advice.
میتوانم چند دقیقه وقت شما را بگیرم؟ مشکلی پیش آمده و به توصیه شما احتیاج دارم.
B: I’m sorry. I’m pressed for time now. Why don’t you call me on my cell phone later?
ببخشید. الان وقت ندارم (عجله دارم). چرا بعدا به موبایلم زنگ نمیزنی؟ (بعدا به موبایلم زنگ بزن)
**************************************
(12)
Be the black sheep of the family
عضو خلاف و بدنام خانواده/مایه ننگ خانواده
مثال:
A: Jason is very different from his father
جیسون خیلی با پدرش فرق دارد.
B: Yes, he’s rude and violent and he’s often in trouble with the police. He’s the black sheep of the family.
بله او گستاخ (بی ادب) و خشن است و همیشه با پلیس سرو کار دارد. او مایه ننگ خانواده است (عضو خلاف خانواده است)
**************************************
(13)
To do without
(بدون چیزی یا کسی) سَر کردن
to succeed in living or working without someone or something
مثال ها:
He can’t do without money.
.او نمیتواند بدون پول سَر کند
With prices so high now, I’ll have to do without a new suit this year
اکنون با این قیمت های بسیار بالا، مجبورم امسال را بدون یک دست کت و شلوار جدید بگذرانم.
**************************************
(14)
Bump into somebody
برخورد کردن (کسی را به طور اتفاقی دیدن)
مثال:
A: why are you late?
چرا دیر کردی؟
B: I’m sorry. I bumped into an old friend and we chatted for a few minutes.
ببخشید. با یک دوست قدیمی برخورد کردم و چند دقیقه ئی با هم گپ زدیم.
*************************************
(15)
Reach an impasse
به بن بست رسیدن
مثال:
I’m not making any progress in English. I think I’ve reached an impasse.
هیچ پیشرفتی در زبان انگلیسی ندارم. فکر میکنم به بن بست رسیده ام.
Why don’t you bring up the subject with our teacher? I’m sure he can give you some useful hints.
چرا موضوع را با معلم مان مطرح نمیکنی؟ مطمئنم میتواند پیشنهادهای مفیدی بدهد.
*************************************
English idioms اصطلاحات انگلیسی
فایل صوتی تلفظ English idioms اصطلاحات انگلیسی را می توانید در کانال تلگرام ما به آدرس زیر دریافت کنید:
https://telegram.me/IELTSTOEFLENGLISH
++++++++++++++++++++++++++++
برای مشاهده قسمت های دیگر اصطلاحات بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
4 دیدگاه دربارهٔ «English idioms اصطلاحات انگلیسی – با معنی و مثال (بخش اول)»
Its great , thanks
My pleasure 🌹
the phrases are extremely beneficial .thanks a milion
Thanks for your comment, Nima. I’m glad you found it useful