مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی فارسی – مکالمات تلفنی به انگلیسی
نمونه مکالمات تلفنی انگلیسی با معنی فارسی
***************************
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه شماره یک
A: Thorsten Hofmeiser.
تورستن هوفمیستر. (معرفی خود بعد از برداشتن تلفن)
B: Hello, this is Alexa Johnston. May I speak to Jack Mellor, please?
سلام، الکسا جانستون هستم. ببخشید امکانش هست که با جک میلور صحبت کنم؟
A: He’s actually in a meeting at the moment. But maybe I can help you.
راستش در حال حاضر جلسه است. اما شاید من بتونم کمک تون کنم.
B: Well, I’m calling about our meeting tomorrow. I’m afraid something has come up. One of my clients has brought forward our appointment in the afternoon to 12 o’clock. So I wanted to ask Jack if we could meet a bit earlier in the morning, so that I don’t have to rush.
خب، من بابت ملاقات(جلسه) فردامون زنگ می زنم. متاسفانه چیزی پیش آمده. یکی از مشتری هایم ( ارباب رجوع هایم) قرار ملاقات مان را از بعد از ظهر به ساعت ۱۲ ظهر جلو انداخته. به همین خاطر برای این که عجله نداشته باشم، میخواستم از جک جویا بشم که آیا میتونیم صبح کمی زودتر همدیگر رو ملاقات کنیم یا خیر
A: Let me just check Jack’s schedule. OK… How about 9 o’clock.
بگذار برنامه کاری جک رو چک کنم. خب … ساعت ۹ چطوره؟
B: Yes, that sounds fine.
بله، به نظرم خوبه
A: Great. I’ll tell Jack about the new time. And just give me a call if there are any more changes.
عالیه. جک را در جریانِ این وقت جدید میگذارم. فقط اگر هر تغییر دیگری پیش آمد بهم زنگ بزن و خبر بده.
B: I’ll do that. Thanks very much for your help.
باشه حتما. به خاطر کمکتان خیلی متشکرم.
A: You’re welcome. Bye now.
خواهش میکنم. فعلا خداحافظ
*********************************
مکالمه شماره دو
A: Simon Mellor.
سیمون مِلور. (معرفی خود بعد از برداشتن تلفن)
B: Hi Simon, Alexa again.
سلام سیمون، دوباره الکسا. (دو بار تماس گرفته و میگه دوباره منم (الکسا))
A: Oh, hi Alexa. What’s up?
اوه، سلام اکسا. چه خبر؟
B: I’m actually still waiting for the train so I’m afraid I might be a few minutes late.
راستش هنوز منتظر قطارم، برای همین متاسفانه ممکن است چند دقیقه ای دیر کنم.
A: Sorry, you’re breaking up a little. I didn’t catch that last part.
ببخشید، کمی قطع و وصل شد. قسمت آخر رو متوجه نشدم.
B: I said I might be a few minutes late to your office.
گفتم احتمالا چند دقیقه ای دیر به دفترت برسم
A: Oh, Ok, that’s no problem. I’ll see you.
اوه، باشه، مشکلی نیست. میبینمت.
B: I should be there by 9.15 at the latest, but I’ll call you again if there are any more delays. Listen, I think I’m losing the connection I’d better go.
نهایتا باید تا ساعت ۹:۱۵ اونجا باشم. اما اگر بیشتر از این تاخیر پیش اومد دوباره بهت زنگ میزنم. گوش کن، فکر کنم آنتن (ارتباط) داره قطع میشه. بهتره برم.
A: Sure. See you in a few minutes.
آره حتما. تا چند دقیقه دیگه میبینمت.
B: Bye
خداحافظ
****************************
مکالمه شماره سه
Hineman Pharmaceuticals. Francesca Davis speaking.
صنایع دارویی «هاینمن». فرانسیسکار دویس صحبت میکند.
Hello. This is Viktor Klein calling from Swiss Optiks in Basel.
سلام. ویکتور کلین از سوئیس اوپتیکس در بازل هستم.
Ah, Mr. Kleing, nice to hear from you again.
آه، آقای کلین خوشحالم که دوباره صدای شما را میشنوم.
I’m calling because I wanted to follow up our conversation from yesterday. Remember, we talked about a possible order for saline solution.
برای این تماس گرفتم که گفتگوی دیروزمان را تکمیل کنم. یادتان که هست، در مورد سفارش احتمالی محلول نمک صحبت کردیم.
That’s right. You said you wanted to compare products and prices from different suppliers, didn’t you?
درسته. شما گفتید که میخواهید محصولات و قیمت ها را از تهیه کننده های مختلف با هم مقایسه کنید، درسته؟ (مگه نه؟)
Yes, well I’ve done that now, and I’m pleased to say that we are interested in your products.
بله، خب الان این کار را انجام دادم و باعث خوشحالی من است که بگویم ما به محصولات شما علاقه مند شده ایم.
Wonderful. Shall I fax you the order form? We could…
خیلی عالیه. آیا مایلید فرم سفارش را برایتان فکس کنم؟ ما میتوانیم …
Sorry, can I interrupt you there? There’s actually one small problem. The price you offered us is roughly ten percent higher than the competition, and I …
ببخشید، میتوانم اینجا حرف شما را قطع کنم؟ راستش یک مشکل کوچک هست. قیمتی که به ما پیشنهاد دادید تقریبا ۱۰ درصد بالاتر از قیمت های رقابتی هست و من …
Well yes, that may be true, but I think you’ll find our quality is higher and …
خب بله، شاید درست باشد، اما فکر کنم کیفیتی که در محصولات ما خواهید دید بالاتر باشد و …
Yes, yes, but can I just say something? I wanted to ask if there was any possibility of a discount, say if we ordered a certain quantity. What do you think?
بله، بله، اما میشه فقط یه چیزی بگم؟ میخواستم بپرسم اگر امکان تخفیف هست، بگویید تا در این صورت تعداد مشخصی را سفارش بدهیم. چی فکر میکنید؟
Well, I think we have a certain amount of room to manoeuvre, but I would have to check with my boss first. Can I talk to her and get back to you?
خب فکر کنم برای یک تعداد خاص، جا برای مانور دادن داشته باشیم. ولی اول باید این مساله را با رئیسم بررسی کنم. میتوانم با او صحبت کنم و بعد برگردم و حرف هایم را با شما ادامه بدهم؟
Certainly
حتما
I can do that right now if you don’t mind waiting for a couple of minutes. Is that OK?
اگر برای شما اشکالی نداشته باشد، چند دقیقه ای منتظر بمانید. همین الان میتوانم این کار را انجام دهم. اشکالی نداره؟
No problem.
ایرادی ندارد.
Great, I’ll just put you on hold….
عالیه. شما را در حالت انتظار میگذارم (گوشی را نگه دارید لطفا)
…
Hello? Mr. Klein?
الو؟ آقای کلین؟
Yes, I’m here.
بله اینجا هستم بفرمایید.
Right, I’ve spoken to my boss and I can offer you a five percent discount on orders over 500 cases. How does that sound?
بسیار خب، من با رئیسم صحبت کردم و میتوانم برای سفارش ۵۰۰ عدد به بالا ۵ درصد تخفیف بدهم. چطوره؟
Five percent when we order more than 500 case? That sounds very reasonable. Of course, I’d need to discuss that again with my boss, but I think I can tentatively say that you can expect an order from us in the next couple of days.
زمانی که بیشتر از ۵۰۰ عدد سفارش دهیم، پنج درصد تخفیف میگیریم؟ خیلی معقولانه به نظر میرسد. البته باید با رئیسم حرف بزنم. اما فکر کنم بتوانم از روی تجربه بگویم که ظرف چند روز آینده منتظر یک سفارش از طرف ما باشید.
I’m delighted to hear that. Just let me know if there’s anything else I can help you with.
مشتاقانه منتظر شنیدن خبرش هستم. فقط اگر کمک دیگری هست که میتوانم برای شما انجام دهم بفرمایید.
I’ll do that. Anyway, I’m sure we’ll talk soon.
همین کافی است. به هر حال، حتما به زودی صحبت خواهیم کرد.
I’ll look forward to that.
مشتاقانه منتظر هستم.
Bye now.
فعلا خدانگهدار
Bye.
خداحافظ
**************************
مکالمه شماره یک
Sylvia: Micah Information Systems. Sylvia speaking.
سیلویا: سیستم اطلاع رسانی «میکاه». سیلویا صحبت میکنه.
John: Hello. This is John Ellis from Retex Plc. Could I speak to Nima Sharifi, please?
جان: سلام. من جان الیس هستم از شرکت سهامی «رتکس». ببخشید میتوانم با «نیما شریفی» صحبت کنم؟
Sylvia: I’m afraid Mr. Sharifi is in a meeting. Can I take a message?
سیلویا: متاسفم، آقای شریفی در یک جلسه هستند. میتوانم پیغام بگیرم؟
John: Yes, please. Could you ask him to call me back?
جان: بله لطفا ( بله اگر زحمتی نیست). ممکن است از ایشان بخواهید به من زنگ بزنند؟
Sylvia: Certainly. Could you tell me your name again, please?
سیلویا: حتما. ممکن است دوباره نام تان را به من بگویید لطفا؟
John: My name is John Ellis. And I’m calling from Retex Plc.
جان: اسم من «جان الیس» است و از شرکت سهامی عام «رتکس» تماس میگیرم.
Sylvia: Does Mr. sharifi have your number?
سیلویا: آقای شریفی شماره شما را دارد؟
John: Actually, I don’t think he does. It’s 0 0 4 4 1 4 0 3 9 7 8 3 4
جان: راستش، فکر نکنم داشته باشند. شماره ام این است ۰۰۴۴۴۱۴۰۳۹۷۸۳۴
Sylvia: 3 9 7 8 3 4. That’s great. Okay Mr. Ellis, I’ll tell Mr. Sharifi you called.
سیلویا: ۳۹۷۸۳۴.عالیه. خب آقای الیس من به آقای شریفی میگویم تماس گرفتید.
John: Thanks very much, Sylvia.
جان: خیلی متشکرم سیلویا.
Sylvia: You’re welcome. Bye now.
سیلویا: خواهش میکنم. فعلا خدانگهدار
John: Bye
جان: خداحافظ
***************************
مکالمه شماره پنج
A: JKL consulting. Anke Schmidt speaking.
مشاورهی «جی کی ال». آنک اسکمید صحبت می کنه.
B: Hello. This is Ricardo Fonseca from Aresto. Could I speak to Jonathan Leary, please?
سلام. من ریکاردو فونسکا از آرستو هستم. ببخشید می توانم با جاناتان لیاری صحبت کنم؟
A: Oh, I’m afraid Jonathan isn’t here at the moment. Would you like to leave a message for him?
اوه، متاسفم جاناتان الان اینجا نیست. مایلید / می خواهید برایش پیغام بگذارید؟
B: Yes, please.
بله لطفا
A: Just a moment. Let me get a pen. ……… Ok, I’m ready now. Go ahead.
فقط چند لحظه صبر کنید. بگذارید یک خودکار بردارم. …… خب الان آماده ام. بفرمایید.
B: Right. I was calling about the Euro Medical trade fair next week. Jonathan mentioned that he was thinking about going. So I just wanted to check if he’ll be there, and if so, if he has time to meet me.
بسیار خب. در مورد نمایشگاه تجاری یورومدیکال هفته آینده زنگ زدم. جانان گفته بود که در نظر دارد به آن جا برود. برای همین فقط می خواستم چک / بررسی کنم که آیا آنجا می آید؟، و در این صورت آیا وقت ملاقات با مرا دارد؟
A: Let me just make sure that I got that right. You’re going to the Euro Medical trade fair next week, and you’d like to know if Jonathan will be there, and if two of you can meet.
فقط اجازه بدید مطمئن که پیغامتان را درست گرفته ام. شما قصد دارید به نمایشگاه تجاری یورو مدیکال هفته آینده بروید، میخواستید بدانید که آیا جاناتان به آن جا می رود، و آیا شما دو نفر می توانید همدیگر را ملاقات کنید.
B: That’s right.
درسته.
A: Shall I ask Jonathan to call you back?
مایلید که از جاناتان بخواهم پیرو تماس تان به شما زنگ بزند.
B: Yes, that would be good.
بله، خوبه
A: Ok. Um …. Does he have your number?
باشه. اوم …. اون شماره شما را دارد؟
B: Yes, he does. I’ll be in the office until about 5 p.m. today if he wants to call me.
بله دارد. اگر خواست تماس بگیرد، من حدودا تا 5 بعد از ظهر در اداره / دفترم هستم.
A: That’s great. I’ll make sure Jonathan gets your message.
عالیه. حتما خاطر جمع باشید که جاناتان پیغام تان را میگیرد.
B: Thanks very much.
خیلی ممنونم
A: Your welcome. Bye now.
خواهش می کنم. فعلا خدانگهدار
B: Bye.
خداحافظ
*********************
مکالمه شماره شش
Reva: Hume Sensors. Reva Burgos speaking.
ریوا: «هیوم سنسورز». «ریوا بورگس» صحبت می کنه.
Tom: Hello Reva, this is Tom Dickson from Sykes Electronics here.
تام: سلام ریوا، « تام دیکسون» از «سایکس الکترونیکس» هستم.
Riva: Oh hello, Tom, how are you?
ریوا: او سلام « تام » چطوری؟
Tom: I’m a bit stressed to tell the truth. There appears to be a small problem with your latest consignment.
تام: از این که حقیقت رو بگم یه کم آشفته ام. به نظر میرسه در آخرین محموله تون مشکل کوچکی به وجود اومده.
Reva: Oh dear. I’m sorry to hear that. What’s the problem exactly?
ریوا: اوه عزیزم. از شنیدنش متاسفم. مشکل دقیقا چی هست؟
Tom: Well, you know we ordered your FR 346 sensor last week.
تام: خب، میدونید که هفته ی پیش سنسور FR346 را سفارش دادیم.
Reva: Yes. 1200 units, if I remember correctly.
ریوا: بله اگر درست به خاطر داشته باشم، 1200 تا
Tom: Exactly. Anyway, some of the boxes contain the wrong sensor model, namely the FR388
تام: دقیقا. به هر حال چند تا از جعبه ها حاوی مدل سنسورهای اشتباهی به نام FR 388 هست.
Reva: Oh, I’m very sorry about that. That must be really annoying.
ریوا: اوه، در این مورد متاسفم. واقعا باید ناراحت کننده باشه.
Tom: well, it has caused problems with our production schedule, to be honest.
تام: خب راستش این اشتباه باعث بوجود آمدن مشکلاتی در برنامه تولید ما شده.
Reva: Yes, I can imagine. It’s good that you’ve brought it to my attention. Listen Tom, I’ll get on to this problem immediately. How many units are missing exactly?
ریوا: بله، میتونم تصورشو کنم. خوبه که منو متوجه این موضوع کردین. گوش کن تام، من فورا به این مشکل رسیدگی می کنم دقیقا چند تاشون اشتباه شدن؟
Tom: let me just check … 130.
تام: بگذار الان چک میکنم … 130 تا.
Reva: 130. Right. Well, this is what I’m going to do. I’ll send you 130 units of the FR 346 by express delivery with Swift Logistics. You should have them first thing tomorrow morning.
ریوا:130تا. درسته. خب این کاری هست که قصد دارم انجام بدم. من 130 تا FR 346 را از طریق پست اکسپرس با «سوئیفت لوجستیکس» (گروه تهیه و توزیع فوری) میفرستم. اولین چیزی که فردا صبح دارید این ها (سنسورهای FR 346)هستند.
Tom: That’s excellent. Shall I send you the wrong sensors back?
تام: عالیه، میخواهید که سنسورهای اشتباه را براتون بفرستم؟
Reva: Yes, I’ll tell the logistics company to pick the boxes up when they deliver the correct units.
ریوا: بله، من به شرکت لوجستیکس میگویم وقتی دستگاه های درست رو تحویل دادن اون جعبه ها رو بردان
Tom: Great. Well, thanks for sorting that out, Reva.
تام: عالیه. خب «ریوا» بابت رفع و رجوع این مسئله متشکرم.
Reva: It’s the least I can do. Again, I’m really sorry about the mix-up. I’ll personally make sure it doesn’t happen again.
ریوا: حداقل کاریه که میتونم انجام بدم. بازم بابت پیش اومدن این مشکل واقعا متاسفم. من شخصا خاطر جمع میشوم که دیگه همچین اشتباهی پیش نیاد.
Tom: That’s great, Reva. Thank you. Talk to you later.
تام: عالیه «ریوا». متشکرم بعدا حرف می زنیم.
Reva: Bye for now.
ریوا: فعلا خداحافظ.
****************************
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی
فایل صوتی مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی را می توانید در کانال تلگرام ما به آدرس زیر دریافت کنید:
2 دیدگاه دربارهٔ «مکالمه تلفنی انگلیسی با معنی فارسی – مکالمات تلفنی به انگلیسی»
سلام شما مکالمه تلفنی با ی شرکت تولیدی انجام میدید
بازتاب: گفتگو های من و رفیق جآن! D: – اخبار