معنی work out
معنی work out – کاربردهای فعل عبارتی work out همراه با مثال – Phrasal verb work out
معنی work out و کاربرد های آن :
۱- پیدا کردن، حل کردن، حساب کردن
Think about a problem and find the answer
مثال:
I just can’t work out the answer to this sum
نمیتوانم پاسخ این جمع را حساب کنم
*************************
۲- نتیجه دادن، نتیجه یک محاسبه بودن
To be the result of a calculation
مثال:
These figures work out differently each time I add them
هر بار که این اعداد را جمع میبندم، نتیجه متفاوت میدهند
*************************
۳- خوب از کار در آمدن
Be all right in the end
مثال:
I know it looks bad but I’m sure things will work out all right
میدانم بد بنظر میرسد، اما مطمئنم اوضاع خوب از کار در خواهد آمد
*************************
۴- تمرین فیزیکی کردن، ورزش کردن
Do exercise to keep fit
مثال:
To keep fit, she works out in the gym for an hour every day
او روزی یک ساعت در باشگاه تمرین میکند، تا تناسب اندامش را حفظ کند
************************
فایل صوتی تلفظ این فعل عبارتی را می توانید در کانال تلگرام ما به آدرس زیر دریافت کنید: