عبارات پرکاربرد انگلیسی با معنی
عبارات پرکاربرد انگلیسی با معنی
عبارات مهم و پرکاربرد زبان انگلیسی با معنی فارسی و مثال برای هر عبارت
************************
۱
معنی و کاربردهای عبارت be supposed to همراه با مثال:
1) انتظار انجام عملی را از فاعل جمله داشتن (قرار بودن)
مثال:
They were supposed to come here but they haven’t arrived yet.
آنها قرار بود به اینجا بیایند اما هنوز نرسیده اند.
2) بیان الزام
مثال:
What are you doing out of bed? You’re supposed to be asleep!
تو بیرون از تخت چه کار میکنی؟ باید خواب باشی!
You’re not supposed (=allowed) to park here.
نباید (اجازه نداری) اینجا پارک کنی.
3) اعتقاد بر این است که / گفته میشود که / به نظر میرسد که.
مثال:
I want to see that film. It is supposed to be good.
میخواهم آن فیلم را ببینم. باید فیلم خوبی باشد (اعتقاد بر این است که فیلم خوبی است).
************************
۲
Be content with / Be pleased with / Be satisfied with
راضی بودن از
مثال:
He is content with his work.
او از کارش راضی است.
We are satisfied with our teacher.
ما از معلم خود راضی هستیم
************************
۳
Be deprived of
محروم شدن از
مثال:
He was deprived of his salary
او از حقوقش محروم شد.
************************
۴
Be in debt of = Owe money
بدهکار بودن
مثال:
He is in debt of me
He owes me
او به من بدهکار است
************************
۵
To burst out
این عبارت ۲ کاربرد دارد:
۱) ناگهان رفتن
در این کاربرد هم معنی با عبارات زیر است:
To storm out
To act suddenly
مثال:
Faye and Debbie were so angry at each other that one of them burst out the front door of the house and the other stormed out the back door.
فای و دبی آنقدر از دست هم عصبانی بودند که یکی از آنها از در جلویی خانه و دیگری از در پشت با عصبانیت بیرون رفت.
۲) زیر (خنده، گریه، فریاد، آواز و …) زدن
در این حالت، فرم gerund به دنبال این عبارت میاید. مثلا Laughing ، Crying ، Singing و …
مثال:
One of the students told a joke and then the whole class burst out laughing.
یکی از شاگردان جوک گفت و بعد همه کلاس زدند زیر خنده.
It was so funny to see a little baby in the audience burst out crying when the choir group burst out singing at the start of the recital.
دیدن بچه کوچکی که ناگهان در میان حاضرین زیر گریه زد، آن هم وقتی که گروه سرود، در ابتدای مراسم، زد زیر آواز، خیلی خنده دار بود.
************************
۶
Be in charge of
مسئول بودن ، متصدی بودن
مثال:
A: What do you exactly do?
الف: شما دقیقا چیکار میکنید؟
B: I’m in charge of the accounts department.
ب: من مسئول بخش حسابداری هستم.
************************
۷
Industrial action
Definition: a strike or other protest at work
اعتصاب در محل كار
مثال:
Teachers have voted in favor of industrial action.
معلمين به حمايت از اعتصاب راي دادند
************************
۸
Stand up to
۱.ایستادن در برابر
مثال:
giving workers the confidence to .stand up to their employers
دادن اعتماد به نفس به کارگران برای ایستادن در برابر کارفرمایانشان
۲.ایستادگی یا مقاومت کردن
مثال:
This tower was built to stand up to all kinds of weather
این برج برای ایستادگی در برابر همه نوع آب
و هوا ساخته شد.
************************
۹
Go without saying
مبرهن بودن، پرواضح بودن، بدیهی بودن
Definition: to be perfectly clear without the necessity of mentioning / be obvious
مثال:
It goes without saying that he is a very sincere person
واضح است (بدیهی است) که او شخص بسیار صادقی است.
************************
۱۰
Be accused of = Be charged with
متهم بودن به و متهم شدن به
مثال:
He was accused of stealing = He was charged with stealing
او متهم به سرقت بود
************************
۱۱
Complain against
از دست کسی شکایت کردن
مثال:
He was going to complain against you, but I didn’t let him do that.
میخواست از دست تو شکایت کند ولی من نگذاشتم اینکار را انجام دهد.
************************
۱۲
Complain of (about)
شکایت کردن از چیزی
مثال:
He always complains of (about) having much work.
او همیشه شکایت میکند از اینکه کار زیادی دارد. (او همیشه از کار زیاد شکایت دارد)
************************
۱۳
On the condition that
مشروط بر آنکه – به شرط اینکه
مثال:
They will start to work on the condition that we pay them some money.
آنها کار را شروع خواهند کرد، مشروط بر آنکه مقداری پول به آنها بدهیم.
************************
۱۴
Object to = To protest against
اعتراض کردن به
مثال:
Did anybody object to my smoking?
کسی به سیگار کشیدن من اعتراض کرد؟
************************
۱۵
Be absorbed in = Be interested in = Be fond of
علاقه زیادی به چیزی داشتن / شیفته چیزی بودن
مثال:
He is absorbed in football match
He is interested in football match
او به فوتبال علاقه زیادی دارد.
He is fond of climbing
او عاشق کوهنوردی است.
I’m doubtful of his ability.
من به توانایی او شک دارم (مشکوک هستم)
************************
۱۶
As to
(Regarding – Concerning)
در موردِ – درباره این که – در این مورد که
مثال:
They should make decisions as to whether they need him or not.
آنها باید در مورد این که آیا به او احتیاج دارند یا نه، تصمیم بگیرند.
As to visiting China, I still haven’t decided.
در مورد رفتن به (بازدید از) چین، من هنوز تصمیم نگرفته ام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبارات پرکاربرد انگلیسی با معنی
عبارات پرکاربرد انگلیسی با معنی
عبارات پرکاربرد انگلیسی با معنی
فایل صوتی تلفظ این عبارات را می توانید در کانال تلگرام ما به آدرس زیر دریافت کنید:
https://telegram.me/IELTSTOEFLENGLISH
برای مشاهده قسمت اول عبارات کاربردی کلیک کنید
5 دیدگاه دربارهٔ «عبارات پرکاربرد انگلیسی با معنی فارسی و مثال (بخش ۱)»
سلام
خسته نباشید
من دو ماه دیگه ایلتس دارم
و بعد از کلی جستجو سایت بسیار مفید شمارو پیدا کردم
و از مطالب ان لذت بردم
یه زحمتی دارم براتون
اگر مقدرو هست پی دی اف عبارات پرکاربرد انگلیسی را لازم دارم
خیلی عالی هستند این عبارات
اگر هزینه ای دارد من مشکلی ندارم
واقعا ممنون میشوم کمکم کنید
خیلی بحرانی به این مقوله نیاز دارم
خیلی شدید
لطفا بهم کمک کنید بدستش بیارم
عرض کردم هزینش مهم نیست
فقط پی دی اف این مطلب رو میخوام
سلام دوست عزیز. ممنون از همراهی شما. خیر هزینه ای نداره. فایل پی دی اف به ایمیل شما ارسال شد. در صورتی که در ایمیلتون دریافت نکردید لطفا برای دریافت فایل پی دی اف به شماره تلگرام زیر پیام بدید:
09199065914
سلام
نکات و مطالب واقعا کاربردی و مفید هستند، مرسییی
خوشحالیم که مفید بوده دوست عزیز
بازتاب: عبارات کاربردی انگلیسی با معنی فارسی و مثال